✓❤ـهَـــوایـِ ـشَــرجیـِ دِلـــــــَم ❤✓
بــِ یادِ دلـهاییـ کِهـ: بیـ تَقـصیرَند...
از دور دیدمت ... غم تو و اشک رو گونت آدمای دور و برت سه تا سنگ قبر و من ... بس کن خدا ... تو فقط یه شوخی بزرگی برای من... چ نیرویی عظیمی داره جلومو میگیره تا بهت پیام ندم مثل وقتی که یه تیکه آتیش تو دستته من همون حرارت تو قلبمه و دارم میسوزم از دلتنگی تو ...خودمم نمیفمم از هوایی که ازت به سرم میزنه متنفرم یا دوسش دارم... متنفرم از وقتایی ک خودمو گول میزنم و تظاهر به قوی بودن میکنم هرگز خودمو نمیبخشم...هرگز کسی به شدت تو به صخره ام کوبید و من فرو رفتم به قعر دریاها... هر کاری میکنه دلم تا بغضمو پنهون کنه چی میتونه فکر تو رو از سر من بیرون کنه ؟ مدام دیروز تا الان دارم خودمو گول میزنم ک دلم نلرزه بابت سراغی که گرفتی ازم میدونسی بهم خبر میدن حیف که بازم این حس سگی اجازه نداد هزار بار بپرسم چی گفتی بازم پنهون کردم .همون یک بار که داشت جمله تورو میگف همه وجودم داشتن گوش میدادن من حس خوبی ندارم وقتی زندگی دونفر دیگه به گند کشیده شده بخاطر ما دوتا..تو اراده و شخصیتت اجازه داد بخاطر لجبازی زندگی یکی دیگه رو تباه کنی ؟. الان چند ساله داری اطرافیان خودتو اونو زجر میدی.. یه روزی ، ای کاش تموم میشد...فقط تموم میشد...اسمت فکری ک ازت تو ذهنمه خاطره هات ... کاش همه چی پاک میشد همه چی...این بغض چن ساله تو گلومون کاش ریشه کن میشد... میدونی الان اصلا مثل چند سال پیش مقاوم نیستم نه در برابر غرورم نه در برابر تو نه در برابر حرف نزدن ... تو دیوونه بشی گند میزنی به همه چی یه بار ثابت کردی ... گاهی از شدت دلتنگی سمت چپ بدنم آتیش میگیره... مرا ز خاطر تو هیچکس جدا نکند که دشمنم به دلم این جفا روا نکند برای حال کسی چون من از گذشته مگو که درد خاطره را خاطره دوا نکند به این من همه بی دل فقط مگو مجنون که حق مطلب مارا جنون ادا نکند خدا مرا ز خیال تو در امان دارد به این خدا نشناست بگو ...خدا نکند... مثل یه دیوونه شدم که خستس از دیوونگیش ولی نمیزاره جنونشم بمیره یکی به دادم برسه به قیمت کشتن من امید برگشتنتو ازم بگیره داره منو نگفته ها بدجوری بیمار میکنه انقدی که سکوتمم یه شهرو بیدار میکنه دلم از دنیا دیگه چیزی نمیخاد دیگه هیشکی جز تو رو یادم نمیاد.. مسبب اصلی همه اینا منم... نابود کردم تورو خودمو... تیکه ی یه آهنگو میزاری پروفایلت وقتی گوشش میکنم... نمیدونی سردل من چی میاد ... از من چه مانده بعد تو جز ناتوانی ام جز سنگ قبر خاطره روی جوانیم بی عشق و بی عاطفه و هیچ وعده ای ماندم چگونه سمت خودت میکشانی ام اگر برای ابد هوای دیدن تو نیفتد از سر من چه کنم هجوم زخم تو را نمیکشد تن من برای کشته شدن چه کنم ... دلم برای چشمای مشکیت تنگه لعنتی...دلم برات خیلی تنگههههه لعنتی... بی تو آوار شدم از همه بیزار شدم نیستی و من خواب ندارم .... اگه با من نباشی میخام دنیا نباشه به این دلشوره ها عادت ندارم محاله بی تو من طاقت بیارم ... ای کاش کار احمقانه نکنی باز ای کاش لجبازی نکنی باز این شاید آخرین چیزی باشه که راجع به تو ازخدامیخام ... شاید که باور کردنش هم سخت باشد امشب دعا کردم که او خوشبخت باشد ... جدا هم بشی نمیخامت ، من حتی درس که میخوندم یا باید ۲۰میشدم یا مهم نبود ۱۹ یا ۱۰ یا ۵ یا صفر.... سعی میکنن خبر برسونن ک چی؟ اینا همشون همونان که کور شدن دوست داشتن تورو نتونستن نسبت به من ببینن فکر میکنن جدا بشی خوشحال میشم ؟ اینا عوضی ترین آدمای روی زمینن...اینکه چند ساله زیر یه سقف نرفتید دلیل این نمیشه که با آدم مجرد یکسانی..تقاص لجبازی و دیوونه بازی ما دو تا بیشتر از این حرفاس هنوزم بچرخ تا بچرخیم.... کاش زندگیت خوب بشه ...ای کاش ن واسه خاطر اونا ...چون غمتو من نمیتونم ببینم... کنار هم ولی دوریم همیشه مثل ترس میون سنگ و شیشه یه وقتایی یه چیزایی نمیشه... گذشته کارمون از ناامیدی خودت آخر این بن بستو دیدی تمومش کن چرا ادامه میدی... زمستون زده این رابطه رو اما نمیریمو نشستیم وسط سرما تموم میشه یه روز صبر یکی از ما ... کنار هم ولی از هم بریدیم به چه روزای تاریکی رسیدیم مثل یه قایق به گل نشسته پشیمونیم تهه راهای بسته منو و تو و پلایی که شکسته... چقد قشنگ توصیفمون کرد! لعنت به این هوایی که گاهی ازت میزنه به سرم .... همه ی اون آدمایی که از دستم رنجیدن تهش برمیگرده به تو اونی که امشب بعد چند ماه پیام داده تو زندگیت بد زمین میخوری اینا تقصیر توام هس... من زمین خوردم، ولی هیچکس نمیدونه عمق دردایی که میکشم هر روز چقد میتونه استخونای یه آدم عادی رو خورد کنه. هیچکس نمیدونه حتی نزدیک ترین آدمای اطرافم... اتفاقا اونا فک میکنن چقد زندگی خوبی دارم چقد همه چیزم اکیه. من روحم مرده ...همون وقتی که اون خبر رسید مردم...یا وقتی که اون بلا به سرمون اومد ...یا وقتی که اون تصمیمو گرفتم ،یا وقتی که با همه ی زجراش هزار بار پست زدم یا وقتی که ... اینقد بی احساس طی کردم این چند سالو که یه آدم غریبه درونم مدام داره میجنگه باهام ، به تو که فک میکنم این آدم چقد بی معنی میشه برام که راحت براش مینویسم هیچی حسابت نمیکنم دیگه! میبینی ...؟ من این آدمو دوسش داشتم ...میخاسم تو فراموش بشی . فراموش نشدی..تازه در کمال بی رحمی انداختمش تو سطل زباله خاطراتم ... تورو میبخشم بابت چیزی که نمیدونم.... ولی خودمو نه...خودمو نهههه ...خودمو نهههههههه.... خودمو نه... تو بگو درد تحویل سال امسالو چیکار کنم؟ بگم ۹۷ بدترین سال زندگیم بود ؟چ رقابت شدیدی شده بین گوه تر بودن روزام و لحظه هام... من از زندگی داغون تو خوشحال نیستم چون حتی جدا هم بشی تو رو نصفه نیمه نمیخام...یا همش مال من یا هیچیشو نمیخام. من از حال بد تو حالم بده منم خوب نیسم... من چندین ساله ندیدمت ولی ذره ای عشقت کم نشده... شاید غد و لجباز باشم ولی عوضی نه نیسم دلیل زندگی اشتباهتم من نیسم بچه بازیه لجبازیه، بچه بازی و لجبازی دوتامون ...با کی؟ با خودمون!من تاوان میدم تو هم ... یک نفر از این سه تا فامیل نشون بده که اشتباهشونو در پی جبران براومده باشن... این قلب مریض لعنتی امسالم واینمیسه میدونم خودم... جنون همین منم وقتی یک ساعت و پنجاهو سه دقیقه قفل میشم رو عکسی که واسه تولدم گذاشتی... میگن نرسیدن مال یه طرفه هاست، دو طرفه ها همیشه بهم میرسن، کاش قصه ی مارو یه جا مینوشتن... دلم تو رو میخاد... از این زندگی سنگی و سیمانی فقط یه دنیا احساس به تو مونده برام ... کاش یه روزی تفاوتم با اونایی که زیر یه خروار خاکن همینم نباشه... این که همو نداریم مقصر دلتنگی الانمون ، مقصر خالی کردن بغضات سر پروفایلت منم...؟ کاش میدونسی هر بار اون عکس تکراریو میزاری چقدر بهم میریزم چقدر سعی میکنم قوی باشم ...چقدررررر سخت میگذره از یه فاصله ی دور دلم روزی هزار بار برات تنگ بشه و دستم به هیچ چراغی نرسه... هر بار واسه خوب شدن زندگیت دعا میکنم ی حسی تهه قلبم میگه خفه شو ... نیاد روزی که اضافه های تو رو بخام از کسی بگیرم ... ولی من هنوزم عاشقتم ...حتی با این چهره حتی وقتی مجبورم مثل همیشه یواشکی بخامت... هنوزم اون سی دی آهنگ برام عزیزترین صدای بعد از توعه... بم میگه همه ی اسفندیا همینطورن .مرموز مغرور میگه نمیدونم احترام زیادی قائلید برا طرفتون میگه آدم نمیتونه بفهمه الان چه حسی دارید.از نزدیک شدن یا دور شدن ازتون خوشحالید یا ناراحت! گف شماهم حق دارید گاهی فریاد بزنید ناراحت بشید بخندید از تهه دل... میگه شماها هرچقدم برا کسی ارزشمند باشید بلخره یه جا کم میارن یه جا از این همه خنثی بودن خسته میشن از نشون ندادن خسته میشن و رها میکنن... گفت من ب یه پسری در حد مرگ علاقه مند شدم و رفتم بش گفتم همه سرزنشم کردن ولی گفتم که بعد شرمنده دلم نباشم .... میدونی اینقد با روح من این کلمات بازی کرد که دلم میخاس پای حرفاش ضجه بزنم من معنی جمله آخرشو با همه وجودم حس کردم ... ولی چه فایده داره که هنوزم عاشقانه میخوامت ؟ ..که هنوزم چشامو که میبندم بهت فک میکنم انگار واقعن روحم پرواز میکنه یه جای دیگه.. هیچ جای دنیا همچین حس خوبیو ندارم وقتی ی لحظه تو ذهنم تجسمت میکنم ... نمیدونم اسم حماقتای منو چی میشه گذاش ولی کمال گرایی کینه غرور لجبازی و بچه بازی خیلی کمک کرده به این حال خراب امروزم... هیچکسم ندونه چیا بهم گذشته مهم نیس. همین خدا که میدونه داستان چیه بسه ... من تسویه حسابم بمونه همون روزی که خودش قول داده... دکتر گفته آب نخوره ب صورتت تا سه روز ولی خیلی باید بگذره تا هوای همچین گریه ای بخوره به سرم... نمیدونم خیلی یعنی چقد...تا کی ...تا کجای این بدبختی ... ولی خیلی دوست دارم ... غم تو شادی زیادمو گرفت شبیه اعتیاد ارادمو گرفت همش مث غروب دلگیرم نمیشه بی تو گفت که زندگی چیه نباشی زندگی فقط یه شوخیه... پر از تناقضم بریدم از همه یه گور سوت و کور تو عمق سینمه از بس که یادتو کشتم... دعای کی تو رو یهو ازم گرفت؟؟؟؟ داستان اینه ک هی نمیشه...هی نمیشه ... کجا دل کیو شکستم که اینجوری خدا لج کرده؟ هیچ مدلی جور در نمیاد این همه بد بیاری... مگه میشه ی آدم اینقدر ضربه بخوره اینقدر ضربه محکم بخوره ؟ جلوی آینه تهه چشمام درد میبینم... امروز تو این۲تا مجلس عقد چیدم کنار هم سیر نابودیمونو ... ای کاش یکی به این نفسا پایان میداد ... میدونی مث روانیا شدم؟ چرا اینجوری شد؟ نیمه شب تو خاب جیغ میزنم همه جم میشن تنگی نفس میگیرم دارم خفه میشم همه چیز مث تصویره هیچ صدایی نمیشنوم لیوان آب قندو ناخودآگاه پرت میکنم بابامو هل میدم منی ک اشکمو نمیزارم کسی ببینه ناخودآگاه گریه میکنم جلوی همه تفاوتم با ی روانی اینه ک آسیبی به کسی نمیزنم ...البته فلن! دلم میسوزه برا مامان بابام ... چه حل نشدنی شدم براشون چرا دیشب گریه کردم؟چرا رفتارم دست خودم نبود ؟ دیشب ولی تو اون کابوس کوفتی چهرت دیده میشد... نمیخام خابتم ببینم اینجوری ظاهرن خدا سرتاسر قلبش ازم پر کینس.... من فقط واسه داشتن تو زانو زدم جلوی خدا... هرسال خاطره و حسرت ی تولد دیوونم میکنه... تولدت مبارک زندگی نداشته ی من...حسرت روزای جوونیم... یه روزی همه ی اینارو میفهمی...ک چقددد بریدم و نگفتم چن بار مردم و نگفتم ...هیچیو نگفتم ب هیچکس من تو رو تا ابد دوست دارم خیلی دوست دارم ...خیلی...خیلی...خیلی... آره عوضی منم که شکستن دل آدما به هیج جام نیس... عوضی منم ک فقط غرور خودم مهمههههههه مونت بلک زدم تو فضای اتاق با چراغ خاب میتونم ساعت ها بشینمو ب تو فک کنم... استشمام بوی این عطر میتونه روزها منو بهم بریزه و من اینقد مریضم و لجباز ک دوس دارم روانمو بزارم زیر مته. آدمی که قلبش برا کسی تند تند نزنه همه هیجان و قشنگی دنیارو از دس داده دلم نمیخاد جدابشی ولی اگه جدا بشی یه روزی باید همه حرفای دلمو بفمی.این غرور لعنتیو یه جایی باید بشکونم حداقل واسه تو که خیلی دوست دارم حرف نزدنم اعتراض نکردنم از غرور و لجبازی بود..ولی از بعده تو زبونم بند اومده ... تموم شووووووو تورو قرآن تموم شو... درس وقتی دارم کلنجار میرم با خودم ک این وکیله رو عوض کنم تو باخالت اومدی آموزشگا خاله من،درس همون ساعتی که من کلاس دارم تو میری پایین تو ماشین منتظر این نفرت انگیز من میرسم به قسمت بد ماجرا...کسی نمیتونه بفمه چقد باید قوی شده باشی تا طبیعی جلوه بدی میبینی؟اگه فقط ۲دقیقه زودتر رسیده بودم بالا اتفاقی بعد از چن سال دیده بودمت خداداره بازیمون میده...نه؟هدفش چیه ؟ اصن چرا باید با تو بیاد این افریطه؟ توام ب اندازه من ازش متنفری اگه باهم روبرو میشدیم چی میشد؟ این بارم ب خیر که نه ب بدبختی گذشت واقن فکرشو نمیتونم بکنم چی ب سرمون میاد همو ببینیم ... کاش توام منو ندیده باشی ... دیگر تنها گریه حالم را میداند از عشق دلتنگی هایش میماند... کاش اتفاقی میدیدمت فقط لحظه ای... دوباره منم با شبی ناتموم تورو خواب دیدن شده آرزوم نگاه کردن به اون یه دونه عکسی که روی پروفایلت هست شده دلخوشی من به زندگی...میبینی؟ شاید توام خوشحال نیسی،ولی من هیچوقت راضی به جدایی تو نبودم و نیسم با همه وجود از اون عوضی یا بهتر بگم از اون عوضیا متنفرم اونا مجبورمون کردن به بچه بازی به لجبازی ، ازش متنفرم چون بزرگترین آرزوی زندگی من تو دستای اونه خنده داره،اصلن لیاقت یه لحظه نگاهتم نداره اینکه زل میزنم به عکسای پروفایلت به آنلاین بودنت نمیزاره... کاش میشد این گوشیارو بزارم کنار...کاش از یه جایی شروع میشد به تموم شدن...نه فقط اطرافم کاش تو قلبم تموم میشد... خدارو شکر که هم اسم توعم هس کم تو ذهنمی کم پدرم در اومده، خدایا شکرت واسه همه خاسته هایی ک دقیقن برعکسش شد...پرونده ما هیچوقت ب شعبه شما نخورد! چقد بی صدا میشکنم گاهی... چقد سخته زندگی عادی داشتن وقتی هزار ساله که مردی...چقد سخته قوی بودن مگه چی خاسم از همه دنیا ؟شایدم تو آرزوی بزرگی بودی درد من فقط تو نیسی ک. فقط خدا میدونه چیا به سرم اومد و نبودی. نمیدونم داشتم میمردم از درد یا بی حس بودم وقتی سر بابام فریاد زدم که مگه چی شده خجالت بکش تو مثلاً تکیه گاهی داری زار میزنی غم تو چشای مامانم یه روزی زجرم میداد الان یک ساله هر روز جلوم زار میزنه و من تنها واکنشم اینه ک میگم برو یه جا دیگه بشین گریه کن بی حسی بده...انگار داری با دست خودت عزیزاتو میکشی ببین بعد تو چی به سرم اومده یه آدم متلاشی ام و ذره ای از دردمو نذاشتم کسی بفمه دردایی که با پول حل نمیشن ابدین...تو درد ابدی منی این شکنجه ای که خدا واسم در نظر گرفته خیلی بده و بدتر اینکه تموم شدنی نیس... حال من حال اون آدم زخمیه که خودش دیده زخمش چقد کاریه اما جایی نمیره خوش نشسته بمیره من بمیرم بمونم تهش عاشقم این تو این حسم این عشقم این منطقم تا تو باشی همینم ... تا تهران شب ،تاریکی ،جاده و هیچکس حواسش نیس آهنگی که مینوشتیش تو اس ام اس: آسمون سیاه ابر پاره پاره شر شر بارون داره میباره... هی چشمام پر اشک هی بغضمو قورت میدم...همه مسیر رفت پشت فرمون یه دنیا بهت فک کردم یه دنیا خاطره مرور کردم با جزئیات و تصادفم نکردم ... فکر که میکنم تو دستای اون عوضی داری حروم میشی و من واسه یه ثانیه داشتنت حاضرم بمیرم چقد نگه داشتن اشکام سخت میشن گاهی دلم خیلی تنگه براتتتتتتت الان خیلی ازت دورم هوای اینجا خفس... خیلی شاکیم ازت اینقد گریه نمیکنم تا یه جایی بلاخره ب مرگ طبیعی تموم شه قشنگ حس میکنم که نفس کشیدن چقد سخت میشه وقتی هر چی پا میشم دوباره میخورم زمین هی نمیشه ، هی هر چی میرم نمیرسم نمیدونم کی یهو نفرین کرد زندگیمو نمیدونم چرا هر چی میخام از خدا به طرز زجر آوری نمیده انگار گفته ب همه این هر چی خاس برعکسش بشه! اصن از وقتی تو رفتی خدام از زندگیم رف چرا اینقد زجرم میده من به کی بدی کردم که تاوانش این همس گلو درد بدیه ولی گریه نمیکنممم قول دادم به خودم ... یه وقتایی چقد جای خالیت کنارم دردناکه... دوس داشتم از این آدما فرار کنم برم یه جای دور هوایی که این چن تا عوضی توش نفس میکشن سمی زندگی داریم تا زندگی من روحم تا ابد پیش توعه و جسمم بین این آدما... دلم یلدای با تورو میخاد... اینقد قوی شدم که بغض میکنم تپش قلبم بشدت آزارم میده دست و پام میلرزه ولی عادیم طوری که هیچکس نمیفمه و وانمود به این که حالم خوبه دلم خیلی میخاد تهشو ببینم... تا کجا تحمل دارم چقد قوی میشم تو دست و پنجه نرم کردن با غم تو؟ خدایا ..... پس بدین فرصت خنده هامو... ما واقعا با هم چه کردیم؟ کاش میفهمیدم اینی که نوشتیو... تموم شو لعنتیییی تموم شو تا زندگی کنم دو ساعته دارم الکی تو خیابونا میتابم و این بغض تو گلوم دقیقن وقتی رفتم خونه میترکه میدونم مردشور این غرور کوفتیو ببرن آخه چرا جونم در میاد برا یه قطره اشک! خوشحالم که همشون دارن میبینن چه به سرت آوردن؛آره از عذاب کشیدنشون خوشحالممم همینقدر بی رحم...دوس دارم هر روز همین جمله رو بکوبی تو سرشون.. نتونسم اخم کنم و سنگین باشم نتونسم از چشماش چشم بردارم تهه چهرش خوده خودتی... میدونی من جسارت همه چیو دارم تو این دنیا جز جسارت فراموشی تو جسارت رسیدن به همه خاسته هامو دارم جز رسیدن به تو... سادس و مسخره! خدا تورو واسه به چالش کشوندن من آفریده داره حالم از این مملکتم بهم میخوره مثلن یارو دکتره میگه باید بتونی ؛اکی مرسی وایسادم تو بگی، جمش کن بابا دیگه نمیرم بابت مزخرفات این مرتیکه پول بدم. اگه تویی وجود نداشت الان شاید تو این خراب شده نبودم این خیابونام نمیزارن یادم بره...میدونی اصن نمیشه همه کائنات دست به دست هم دادن که نشه،البته اینکه خودمم نمیخام بی تاثیر نیس.. نمیتونم بفمم چقدرو تا کجا دوست دارم و نمیتونم بفمم خدا چه پایانی برا تهه تهش گذاشته... پی آرزوهای بعد از منی منم غصه هامو به دوش میکشم میتونم از عشقت بمیرم ولی نمیتونم عشق یکی دیگه شم به امید رویای بوسیدنت به عشق تو چشمامو خاب میکنم اگه صد دفعه باز به دنیا بیام میدونم تورو انتخاب میکنم اگه بعضی وقتا دلت تنگ شد یه گوشه مثه من فقط گریه کن رو اون نامه که تشنه ی حرفته به جای نوشتن فقط گریه کن همین که دلم با توعه کافیه نمیخام بدونم دلت با کیه من آلودم اما نجاتم نده که آلوده بودن به تو پاکیه واست بهترین هارو میخام چون.... کاش تموم میشدی یه روز...کاااش از حمل این جنازه ی هشیار ،خسته ام... کجای این شب تاریک به روی ماه در بستی نه میگویی نه میدانم کجا ماندم کجا هستی اگر گم کرده ام خود را مرا در گریه پیدا کن اگر از شکوه لب بستم سکوتم را تماشا کن کجایی ای که عمری ..... نمیدونم سخت تر از این چی میشه ،چجوری میشه...؟ خدایا این جنون کی تموم میشه ؟ خستم خیلی خستم ... خدایا فقط منو ببخش...کمکم کن بتونم هربار بعد چند ماه پیام میده از خودم بیشتر بدم میاد ولی من از اول بش گفته بودم... گناهش گردن کیه واقعن؟؟ میدونی بعد تو قلبم اونطوری برای هیچکسی تاپ تاپ نکرد چراحسی که به تو داشتم هیچ جای دیگه پیداش نمیکنم...؟؟ دلم لک زده یهویی وسط جمع چشمامون بیفته تو چشم همو تو سرتو بندازی پایین بفهمم دزدکی داشتی نگام میکردی دلم لک زده دوباره بین اون همه تو برام ایستاده با ذوق دست بزنی و من حس کنم هیچی از دنیا دیگه نمیخام.. دلم لک زده آهنگای دوتاییمون بریزی رو سی دی یواشکی بزاری تو کیفم دلم لک زده باباهامونو فرودگاه بدرقه کنیم دلم لک زده یهویی درو باز کنم و پشت در تو باشی و دستام بلرزه و تو زبونت بند بیاد دلم لک زده تو برف از کوه بریم بالا، با هم دوتایی، دور از همشون دلم لک زده یواشکی بیای دنبالم مراقبم باشی دلم لک زده الکی الکی بهش گیر بدی و هی شدت نفرتتو بم نشون بدی دلم لک زده بریم باهم سیب بچینیم خیلی دلم برا اون روزا تنگ شده.کاش میدونستم چجوری میشه یه لحظه اون روزا رو برگردوند میبینی ... فقط یه لحظش شده واسم بزرگترین آروزی زندگیم ... دوباره غم گرفته شیشه دلم شکستن عادت همیشه دلم یه عمره من کنار تو قدم نمیزنم یه عمره میشکنم یه لحظه دم نمیزنم یه روز تموم خونه غرق خنده بود نمیشه دلخوشیم تموم شه خیلی زود دلم میخواد نگام کنی یه جور خاص هموجوری که اون روزا دلم میخاس باید بتونم و دووم بیارم دوست دارم که چاره ای ندارم... من تو را بر شانه هایم میکشم یا تو میخوانی به گیسویت مرا؟ خوب شد دردم دوا شد خوب شد دل به عشقت ... به عشقت مبتلا شد... خوب شد ... قرار گذاشتم اصن عکساتو نبینم ...اصن شمارتو حذف کنم از گوشیم ولی دست من نیس... اراده من درمقابل تو و هرچی مربوط به توعه ضعیفه که هرروز هی میرم سمت بلاک لیستم که هی شمارتو پاک میکنم هی ذخیره میکنم دوس دارم بکشمت تو خودم تا بتونم زندگی کنم ولی هی میبینم آخه نمیخام این زندگیو بدون تو ...آخه لعنتی من اینهمه قویم اینهمه محکمم چرا مقابل تو نمیتونمممممم؟؟چرااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟ تو تنها نقطه ضعفمی... میدونی همه زندگیم شده دیدن عکسای پروفایلت؟ 'ارزو دارم بفهمی درد را ...' تلخیِ..... واقعن فک میکنی معنی دردو نفهمیدم؟ واسم آرزوهای قشنگی داری ...من دردی که دلیلش توییو دوس دارم من فقط اینطوری نمیخاستم چون جنگیدن بلد نبودم چون فک میکردم غرورم ارزشش بیشتر همه چیزه دنیاس حتی نابود شدن خودم...وقتی فهمیدم تو از غرورمم عزیز تری ...دیر شده بود واسم آرزوها داشتن؟؟؟ من تا آخر همینقدر نابود ادامه میدم تا بفهمن آرزوی کسی رو گرفتن چقدر دردناکه اون روز نمیدونسن که چقدر دوست دارم هیچکس نمیدونس تو قلبم با خودم روزی چن بار زمزمه کردم یا تو یا هیچکس...عب نداره الان بفمن...حداقل بفمن چرا رفتارم اینه چن ساله میدونی من چن ساله تو شوکم بخاطر کاری که باهات کردن ...البته کاری که باهامون کردن...نرسیدن یه درده ...با کسی دیگه دیدنت یه درد دیگه لجبازی کردنت با من یه درد دیگه عذاب کشیدن الانت یه درد دیگه گو زدن ب زندگی یکی دیگه یه درد دیگه به هم ریختن سه تا فامیل یه درد دیگه دل شکشتن یکی دیگه یه درد دیگه... من خودخاهمممم آره دلم نمیخاد خوشبختیتو ببینم با کسی دیگه با این که شاید دلیل اصلی همه بدبختیای این چند سال من بودم و تو شاید حالت خوبه که همه تلاشتو کردی...اینکه مال من نیسی نه بیشتر این عذابم میده که دستای یکی دیگه رو میگیری...و من چقدررر متنفررم از اون آدم از اون اسم از اون فامیل از اون چهره از اون منطقه و هرچیزی مربوط ب اونه... کاش تو منو بکشی تو خودت ...واقعا اینم عذابه که وقتی به گوشم میرسه زندگیت باهاش خوب نیس میگم شاید بخاطر نفر سوم بودن منه... ولی اگه یه روز بفهمم تموم شدم تو قلبت شاید بشه تمومش کرد... شاید... ولی من با تک تک سلولای بدنم حست میکنم با اینکه چندین ساله ندیدمت حس میکنم باید از اول متولد بشم یکی دیگه بشم تا دلم غریبه بشه باهات آخرش همیشه قلبم به عقلم پیروز میشه البته فقط راجع به تو... خوابتو دیدم...نمیدونی چقدر حس خوبی بود واسه چند لحظه بعدش حس کردم زنده ام با همه ی سختیایی که کشیدم تا گذشت دلم میخاد همه عمرم بدم واسه یه لحظه برگردم به اون روزامون... از خودم میترسم...هیچکس برام مهم نیس جزتو لذت بخشه وقتی همه بگن بهم مغرور بی احساس؟ اصلن مهم نیسن من به کسی نمیتونم عشق ورزی کنم...هرکسی ناراحته بره به درک اون روانشناس احمقم یه بار دیگه گف نقشش تو زندگیت تموم شده اون گلدون رو میزشو پرت میکنم رو زمین میرم بیرون اون طعم عشقو نچشیده نمیدونه چقدر لذت بخش تپش قلب شدید بگیری از دیدن یه نفر!نمیدونه وقتی از غم یه نفر کارت به بیمارستان بکشه ینی چی... من اگه اهل التماس کردن بودم الان از همه اون آدما متنفر نبودم من فقط التماس خدارو کردم واسه اینکه این اتفاقا نیفته که همش افتاد.. خدام هیچوقت کمکم نکرد ...از خدام کمک نمییخام دیگه این عکسایی که رو پروفایلته حرف دل منم هست...حق باتوعه همیشه بود... تو دنیای من جزدوست داشتن تو هیچی دیگه قشنگ نیس... به من نگو عاشق به من که ترسیدم به من که روزای پس از تورم دیدم به من نگو عاشق به این من پاسوز به من که تونستم نبینمت یک روز نه رفتی از قلبم نه کم شد از دردم نه مردم از دوریت نه زندگی کردم میسوزم از این که غمگینی چرا یه شب حال منو نمیبینی بیزارم از اون من سابق تورو خدا دیگه به من نگو عاشق... با این که داغونی با این که دلگیری تاوان زخماتو از من نمیگیری گفتی نباشی هم سر میکنی با من رفتی و سرکردی عاشق تویی یا من...؟ تنها چیزی که تو این دنیا ضعیفم مقابلش عشق توعه... تو جمعم و همه چیز مثل تصویره بدون صدا بدون حس گاهی خیلی مطمئن میشم هیچی ازم باقی نمونده... هیچ حسی تو دنیام نیس...و من عاشق این یخ زدگیم زندگی ای که از دید خیلیا بدون لذته فقط کارو درس ورزش...عاشق دنیاییم که از همه کس خالیه و از یه نفر سرریز... من آرومم با دردی که فقط تو باعثش باشی... مطمئنم توام زیر همین آسمون همیشه یاد منی... اینکه من هرچی آدم مومن میبینم از تهه قلبم دوسش دارم بخاطر توعه؟ قشنگ ترین تیپ دنیاست پیرهن شلوار مشکی و سربند یا حسین... لعنت به این دلتنگی...چقدر هوات زده به سرم و چقدر تا چشم کار میکنه ندارمت ...چقدر چشمم هیچ کسیو هیچ چیزیو نمیبینه ... خدایا دلم تنگ شده خیلی...میشه امشب خوابشو ببینم؟ خدا... اگه خورده گره به یه دست دیگه بازم اسم منو اشتباهی میگه اگه سخته برام اگه دوست دارمش گریه میکنمو به تو میسپارمش به تو میسپارمش تا وقتی میگیری دستاشو تو سختی تا بزاره رو هم چشاشو تو به جام نگرانش باشو تو خدایا حواست باشه نذار یک نفسم تنها شه نزار کم شه یه تار موشو اگه سردشه بپوشون روشو... کاش میشد از همه ی اونایی که اذیتشون کردم حلالیت بگیرم؛مطمئنم یکیشون تویی چون بهم گفتی هرچی تو این زندگی عذاب بکشم به زندگیت نفرین میکنم... کاش میشد یه بار دیگه توصحنای مشهد دنبال هم بگردیم... میشه یه روزی اینقدر جسارت پیدا کنم که زنگت بزنم بگم منو ببخش...؟ خندم میگیره وقتی میگن خوش بحالت همه چی داری من وقتی تورو ندارم هیچی ندارم... خدایا باورم نمیشه از آخرین باری که اومدم اینجا چی به سرم اومده... من تو این یک سال پنجاه سال پیر شدم... امشب بعد از ۶سال تموم برای کم کردن دردام رفتم سراغ عکسات آخه چرا این دوست داشتن تموم نمیشه تو قلب من خدایا مگه نمیگن از دل برود هر آنکه از دیده برفت؟...چرا این طلسم نمیشکنه...؟ بی اختیارعاشق یکی شبیه تو شدم لعنتییی ولی تهش دردام هزار برابر شد... چون کسی برام تو نمیشه... خدایا اگه این جنون نیس پس چیه؟ همه فهمیدن من چندین ساله آدم عادی نیستم ... اندازه یه دنیا دوسش داشتم و دارم ولی به تو که فکر میکنم میبینم نه...تورو یه جور دیگه میخواستم و تو هم یه جور دیگه میخواستیم... روانشناسه بهم میگه عشق زمینی پایه ریزی عشق الهی ...تو همه چیز منو ازم گرفتی حتی ایمانم به خدا.هیچکسو نمیتونم دوست داشته باشم غیر خودت...هنوزم هیچکس نمیدونه دلیل دیوونه بازیامو هیچکس نمیدونه تا گلو گیر توام ...من این آدمی که الان هستم نبودم قرار نبود این باشم چندین ساله با همه قهر کردم تو خلوت خودم فقط دلخوشم به چند تا عکس چند تا یادگاری و یه دنیا خاطره... از ۲۷آذر ۹۵ تا الان که تموم شد برا همیشه میفهمم وقتی میگفتی اگه یکیو دوست داشته باشی از تهه قلبت غرورتو میزاری کنار واسش...ولی من تورو دوست نداشتم ..من عاشقت بودم نوعی از جنون...هنوزم هستم ..دوسال پیش تا الان فقط ذره ای از دنیای دوست داشتنم به تورو چشیدم...من به تو بد کردم به خودمم..شایدم مقصر من و تو نیسیم ... من فقط میدونم همه دنیام تویی صبح تا شب ؛شب تا صبح تو جلوی چشمامی..و جالب تر اینه که تموم شدنی هم نیسی؛ اون کابوسایی که شبا میبینم و چنان فریاد میکشم که همه جمع میشن تو اتاقم همشون یادمه ولی هرکس میپرسه حتی روانشناس نگفتم بهش..نگفتم که تورو خواب میبینم و وقتی که از هم جدامون کردن... من چیکار کنم بدون تو ؟ میگن خود کشی مال آدمای ضعیفه ...من خودکشیامم تهش نشد .... کاش نمیدیدم عکسارو مثل یه زنده به گوریم که دستو پاش بستس هرلحظه به مردن نزدیک تر میشه ولی نمیمیره...من چند ساله با حالت خفگی دارم زندگی میکنم...الان این خفگی تهشه... از همه دنیا و آدماش تنها آرزوم اینه ببینمت برای چند دقیقه برای چند تا نفس..بعد بمیرم...و چشمم هیچ چیز دیگه رو نبینه... از دستم که رفتی گفتم مگه تو زندگیم بدتر از اینم قراره بشه؟؟ آره الان شده و من آخر آخره طاغتم و نمیدونم دقیقا کجاست... حالم خیلی بده .خیلی بد ...بد تر از ۶سال پیش که رفتی...
Shik Them |