✓❤ـهَـــوایـِ ـشَــرجیـِ دِلـــــــَم ❤✓

بــِ یادِ دلـهاییـ کِهـ: بیـ تَقـصیرَند...

چقد بی صدا می‌شکنم گاهی...

چقد سخته زندگی عادی داشتن

وقتی هزار ساله که مردی...چقد سخته قوی بودن

مگه چی خاسم از همه دنیا ؟شایدم تو آرزوی بزرگی بودی 

درد من فقط تو نیسی ک. فقط خدا می‌دونه چیا به سرم اومد و نبودی.

نمی‌دونم داشتم میمردم از درد یا بی حس بودم وقتی سر بابام فریاد زدم که مگه چی شده خجالت بکش تو مثلاً تکیه گاهی داری زار میزنی

غم تو چشای مامانم یه روزی زجرم میداد  الان یک ساله هر روز جلوم زار میزنه و من تنها واکنشم اینه ک میگم برو یه جا دیگه بشین گریه کن

بی حسی بده...انگار داری با دست خودت عزیزاتو میکشی 

ببین بعد تو چی به سرم اومده یه آدم متلاشی ام و ذره ای از دردمو نذاشتم کسی بفمه 

دردایی که با پول حل نمیشن ابدین...تو درد ابدی منی 

این شکنجه ای که خدا واسم در نظر گرفته خیلی بده و بدتر اینکه تموم شدنی نیس...

 

حال من حال اون آدم زخمیه

که خودش دیده زخمش چقد کاریه 

اما جایی نمیره  خوش نشسته بمیره

من بمیرم بمونم تهش عاشقم

این تو این حسم این عشقم این منطقم 

تا تو باشی همینم ...



|چهار شنبه 11 دی 1397برچسب:,| 23:45|✓atiye✓|

Shik Them